علی جون
علی جون
گفتگوی مفصل علی جون با فرزانه كابلی ، بخش اول

در آمریکا و ایتالیا هم به من می گویند مامان علی کوچولو !

در آمریکا و ایتالیا هم به من می گویند مامان علی کوچولو !

علی جون: فرزانه کابلی نه فقط برای نسل ما بلکه خیلی از نسل ها، نه فقط در ایران بلکه در خارج از کشور هم «مامان علی کوچولو» است و حال آنکه او به جز بازی در این مجموعه خاطره انگیز، تجربه های بسیار زیادی در کار هنری دارد.


کابلی که بازیگر و طراح حرکات موزون است، سال قبل با ۴ برنامه در حوزه حرکت، سالی پررونق را گذراند و حالا هم در تدارک است که اواخر بهار امسال بار دیگر همراه با هنرجویانش روی صحنه برود.
به انگیزه حضور پررنگ او بر صحنه، گفتگوی مفصلی با این هنرمند داریم که بخش های گوناگونی را در برمی گیرد؛ از تجربه های وی در حوزه بازیگری تا سفرهایش به استانهای مختلف برای گردآوری رقص های محلی و آداب و سنن هر خطه و البته در جای جای این گفتگو از عشقش به ایران هم می گوید و این که هیچ گاه علاقه ای به مهاجرت نداشته است.
او همان اندازه که از دیدن جامه های رنگ رنگ مناطق مختلف و شنیدن موسیقی های محلی به شوق می آید، اندوهگین است که حالا لباس های محلی، خواهان ندارد و همه دنبال برندهایی نظیر کریستین دیور و... هستند.
آن چه پیش رو دارید، بخش اول گفتگوی ایسنا با این هنرمند است که در آن از ورودش به عرصه بازیگری و تجربه سفرهایش به خطه های مختلف کشور صحبت کرده است.


بحث ما با همان سخن تکراری شروع می شود؛ «مامان علی کوچولو» و کابلی درباره ی حضورش در این مجموعه می گوید: «وقتی برای بازی در مجموعه «علی کوچولو» انتخاب شدم، از من خواستند بچه ای را معرفی کنم که هم بچه ها با او سمپات شوند، هم بتواند بازی کند و هم زیبا باشد. پیدا کردن چنین بچه ای خیلی سخت بود. پیش از آن فیلم سینمایی «بچه مردم» را بازی کرده بودم که اقتباسی از یکی از داستان های آقای جلال آل احمد بود و من آنجا نقش همسر دوم آقای سیروس گرجستانی را بازی می کردم. در فیلم، ایشان از ازدواج اول شان بچه ای داشتند که با ما زندگی می کرد و این بچه تصور می کرد من او را دوست ندارم چون مادر واقعی اش نیستم. امید آهنگر بازیگر آن بچه بود که آن زمان زیر۶ سال داشت و روزی پشت صحنه به من اظهار داشت: «خانم کابلی فکر نکنم شما بتوانید این نقش را بازی کنید چون خیلی مرا دوست دارید!»
او با یادآوری خاطره ای از یکی از صحنه های فیلم ادامه می دهد: «در یکی از صحنه های فیلم، آقای گرجستانی جلو چشم این بچه مرا به باد کتک و بد و بیراه می گرفت. ایشان شلاقی به زمین می زد و من در واکنش به این کار، مدام گریه می کردم و این بچه آغاز به گریه کرد. آنقدر اشک ریخت که او را به آرامی از صحنه دور کردند و کارگردان اصلا کات نمی داد چون نمی خواست حس بچه به هم بخورد. با آنکه سخت بود اما با دیدن این صحنه، حس کردم امید آهنگر برای بازی در نقش «علی کوچولو» مناسب می باشد.»


شیطنت های علی کوچولو و دوستانش ما را به خدا می رسانید!

کابلی اضافه می کند: وقتی او را معرفی کردم، گروه سازنده، بگفته خودشان ۲۰۰ بچه را دیده بودند و هیچ یک را انتخاب نکرده بودند. امید آهنگر را بسیار پسندیدند. بچه باهوشی بود و آن چه را از او می خواستند، به خوبی دریافت می کرد، حسش خوب بود و زیبا هم بود. قبلا قرار بود اسم سریال رضا کوچولو باشد که بعدا به علی کوچولو تغییر نمود. برای بازی در این سریال هر روز به استودیویی در خیابان بهار می رفتیم که پر از فروشگاه های لباس بچه و اسباب بازی بود. این کار، فقط عکس بود. در حقیقت ما بازی می کردیم و آقای جلالی، روح شان شاد، برای هر حرکت ما تصاویر بسیاری می گرفت. به هر حال علی کوچولو برگزیده شد و هر روز به سختی از من جدا می شد که از او عکس بگیرند چون همیشه در کیفم شکلات، آبنبات، آجیل و... داشتم و به او می دادم و او پیش من می ماند تا این که گروه سازنده گفتند روزهایی که کار ندارید، لطفا نیایید چون این بچه در عمل کار نمی کند و دوست دارد پیش شما باشد! به هر حال بچه بود و شیطنت می کرد و می دانست به او نیاز دارند و بعضی روزها می گفت برایم بادبادک درست کنید، روز دیگری می گفت برایم هلی کوپتر بخرید و تا نمی گرفت، سر کار نمی رفت. بچه خیلی شیرینی بود. به جز او دو بچه دیگر هم بودند که نقش دوستانش را بازی می کردند. وقتی هر سه با هم بودند، دیگر ما را به خدا می رساندند!


«علی کوچولو» هنوز تمام نشده

این بازیگر با اشاره به ماندگاری علی کوچولو، می گوید: این کار به خوبی پیش رفت و نتیجه اش عالی شد. یکی دیگر از کارگردان های این مجموعه خانم شهلا اعتدالی بود که الان آمریکا هستند و امیدوار هستم سلامت باشند. این سریال متعلق به هزار میلیون سال پیش است ولی انگار هنوز تمام نشده. پس از آن چندین فیلم سینمایی، تئاتر و سریال بازی کردم ولی این یکی عجیب در ذهن مردم مانده است و هنوز هر جا می روم، می گویند مامان علی کوچولو! شما نوستالژی بچگی های ما هستید. البته بعضی هایشان هم ماشالا سن شان بالاست! و من همیشه با عشق پاسخگوی این همه مهرشان هستم.

در ایتالیا و آمریکا هم به من می گفتند مامان علی کوچولو

اما تنها در ایران نیست که کابلی را «مامان علی کوچولو» می نامند. او تجربه های شیرینی در خارج از کشور دارد که اینگونه توضیح شان می دهد: زمانی برای اجرای یکی از برنامه های حرکات موزون با هنرجویانم به رم در ایتالیا رفته بودیم. وقتی از آسانسور بیرون آمدیم، یک مادر و کودک از آسانسور پیاده شدند. مادر به کودکش گفت ندو! همین که متوجه شدم ایرانی هستند، با آن خانم به فارسی صحبت کردم. خوشحال شدم که یک هموطن را در رم دیده ام و می خواستم به او بگویم من هم ایرانی هستم. همین که آن خانم مرا دید، اظهار داشت: «وای خانم کابلی! شما مامان علی کوچولو! اینجا چه کار می کنید!» زمان دیگری هم در وست وود آمریکا، دو خانم ایرانی در یک کتابفروشی با دیدن من گفتند: «وای مامان علی کوچولو!». یعنی این کار به همه جای دنیا رفته و مورد توجه مردم قرار گرفته است.


موسیقی علی کوچولو را بابک بیات ساخت

کابلی ادامه می دهد: موسیقی بسیار زیبایی که روی این سریال گذشته اند، کار آقای بابک بیات است و از خانمی که شعر آنرا خوانده بود، خواستند تا صدایش بچگانه باشد. سریال حدود ۲ سال در پخش گیر کرد اما بعد که اجازه پخشش را دادند، بارها و بارها بازپخش شد و جالب است که تعدادی از دوستان، آهنگ این کار را در اینستاگرام برای من می فرستند. در یکی از اجراهایی که با هنرجویان بسیار کوچکم در تالار وحدت داشتم، روی موسیقی «علی کوچولو»، حرکت گذاشتم که برای تماشاگران بسیار جذاب بود.

تنها کسی بودم که پست بازیگری گرفتم

وی در ادامه درباره ی دیگر از تجربیات بازیگری اش توضیح می دهد: فیلم های سینمایی بسیاری بازی کرده ام. در همه آنها هم نقش اول داشتم. برای بازی در فیلم «در مسیر تندباد»، به کارگردانی آقای مسعود جعفری جوزانی و یک فیلم دیگر، نامزد دریافت جایزه شدم. کار در سینما در قیاس با تئاتر بسیار متفاوت می باشد. من بیشتر در تئاتر کار کردم چون هم بیشتر جذب صحنه می شدم و هم این که آقای مرزبان همسرم، کارگردان تئاتر بودند.


کابلی درباره ی ورودش به حوزه بازیگری توضیح می دهد: قبل از انقلاب ما که در حوزه حرکت فعالیت داشتیم، زیرمجموعه وزارت فرهنگ و هنر و استخدام رسمی بودیم که پس از انقلاب به اداره تئاتر منتقل شدیم. آن زمان رئیس اداره تئاتر آقای مجید جعفری بودند که از اینجا سلام و ارادت خودرا به ایشان می فرستم. ایشان از ما امتحانی گرفتند برای بازیگری تئاتر. چون باید پست ما از بخش حرکت به بازیگری تغییر می کرد. در طبقه پنجم تالار وحدت که قبلا مخصوص باله و رقص های گروهی فولکلور بود، از ما امتحان بازیگری گرفتند. روزنامه ای به ما دادند که بخوانیم و خود آقای جعفری دم در سالن نشسته بودند و ما که ته سالن بودیم، باید طوری روزنامه را می خواندیم که ایشان صدای مان را بشنوند و کلام به کلام متوجه شوند. همه خواندیم و پس از مدتی گفتند اداره تئاتر آن زمان فقط یک پست بازیگری دارد و بقیه پست هایی مانند منشی صحنه، تدارکات، مدیر صحنه و... است. شاید باورتان نشود که همان یک پست بازیگری را به من دادند! البته برای کسی مهم نبود که چه پستی بگیرد. فقط مهم این بود که به اداره تئاتر منتقل بشویم تا بتوانیم با گروههای مختلف کار تئاتر بکنیم. همه جوان بودیم و فیزیک خوبی داشتیم و کارگردان های بزرگ و خوبی در اداره تئاتر کار می کردند و می توانستند برای انجام کارهایی که از ما ساخته است، با ما کار کنند.


شهادت می دهم که الان شرایط برای خانم ها خیلی بهتر است

او که در اولین تجربه بازیگری اش با اکبر زنجان پور همکاری داشته، اضافه می کند: نخستین کاری که به عنوان بازیگر روی صحنه رفتم، نمایش «همه پسران من» نوشته آرتور میلر به کارگردانی آقای اکبر زنجان پور بود که از اینجا به ایشان هم سلام و احترام دارم. قرار بود در بخش حرکت حضور داشته باشم. قرار بود من و یکی از آقایان گروه باد باشیم و درختی را بشکنیم ولی با وجود استفاده از ماسک و دستکش و تغییر لباس، اجازه ندادند روی صحنه بروم. با تجربه ای که دارم، می توانم شهادت بدهم که الان شرایط حضور روی صحنه برای خانم ها خیلی بهتر است و در محافل هنری بیشتر به آنان توجه می شود. همین که می توانیم در تالار وحدت برای خانم ها اجرا داشته باشیم، خیلی خوشحال کننده است. به هر حال آن نمایش یک ماه در تماشاخانه سنگلج روی صحنه بود و هر شب سر اجرا می رفتم و گریه می کردم. به عنوان نخستین بازیگری ام در تئاتر، تجربه خیلی بدی بود. خوشبختانه پس از آن با کارگردان های خیلی خوب تئاتر کار کردم که می گفتند استعداد بازیگری داری.

آقای عیاری به من اعتماد کرد

کابلی درباره ی ورودش به سینما نیز توضیح می دهد: نخستین بازی ام در سینما، «تنوره دیو» بود به کارگردانی آقای کیانوش عیاری که بسیار شناخته شده بودند و به من اعتماد کردند و نقشی اساسی در فیلم دادند که من هم پاسخگو بودم. نخستین سریال تلویزیونی ام هم «ستارخان» به کارگردانی آقای جهانگیر الماسی بود که نقش یک پسر را بازی می کردم که کلاه و لباس مردانه داشتم. در سینما نقش های خیلی خوبی بازی کردم. در تئاتر دو بار نامزد دریافت جایزه شدم و در نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ» نوشته استاد اکبر رادی، جایزه بازیگری اول را گرفتم که کارگردانش همسرم بود. در تالار وحدت اجرا شد.


کم کم همسرم حرکت را وارد تئاتر کرد
او با تقدیر از توجه همسرش (هادی مرزبان) به بخش حرکت در تئاتر یادآوری می کند: بیشتر تئاترهایی که کار کرده ام به کارگردانی همسرم بوده که مدیون ایشان هستم چون در خیلی از تئاترهایشان اهتمام می کردند جای درستی برای حرکت پیدا کنند و به آرامی حرکت را به تئاتر آوردند و کارگردان های دیگر هم به تدریج متوجه شدند که می شود که حرکت را به صحنه منتقل کرد. ما استفاده بجایی از حرکت در تئاتر داشتیم. بطورمثال نمایش «هملت با سالاد فصل» صحنه ای داشت که پسری به دختری نابینا تجاوز می کند. این مساله در متن آمده بود. به جهت اینکه تماشاگر متوجه این اتفاق روی صحنه بشود، این تجاوز را با حرکت و یک دستمال گردن بلند بین این دختر و پسر نشان دادم که بسیار جذاب و پذیرفتنی بود. البته بازیگر دختر نابینا، مهشاد مخبری، از هنرجویان بسیار عالی و باهوش من بود و نقش آن آقا را هم فرزین صابونی بازی کرد. به جز این نمی شد این صحنه را به تماشاگر منتقل کرد. یا در نمایش «پلکان»، شخصیتی داشتیم که با حقه بازی پله های ترقی را طی کرده بود و یکسری کرم به تدریج در زندگی او نفوذ کرده بودند و ما این را با حرکت نشان دادیم. یا بیشتر صحنه های نمایش «میر عشق» را که درباره ی زندگی حضرت علی بود، فقط با حرکت اجرا کردیم که برای تماشاگر پذیرفتنی بود. بطورمثال صحنه شهادت ایشان که توسط سه تن، اتفاق می افتاد، با حرکت نشان داده می شد.


دعا می کردم و آمین می گفتم
کابلی درباره ی نخستین تجربه خودش به عنوان کارگردان می گوید: نخستین کاری که اجازه دادند روی صحنه ببرم، «حماسه انقلاب سنگ» بود که خانم ها و آقایان کنار هم کار می کردند. در این نمایش جنگ بین فلسطین و اسراییل را تماما با حرکت اجرا کردیم. اول قرار بود روی حرکات نریشن (توضیح) داشته باشیم ولی در بازنگری گفتند اصلا نیاز به نریشن نیست چون حرکات به اندازه کافی گویاست. آن کار شاید حدود ۵۰ بار اجرا شد. نخستین بار اجرائی نیم ساعته در جشنواره فجر داشتیم که پیشنهاد کردند مدت زمانش را به یک ساعت برسانیم و اجرای عمومی داشته باشیم. من بسیار خوشحال شدم و تماشاگران بسیار استقبال کردند. این کار در مناسبت های مختلف همچون برای میهمانان خارجی اجرا شد.
او با اشاره به دیگر تجربه اش ادامه می دهد: پس از آن از من خواستند رقص های تمام مناطق ایران را روی صحنه بیاورم که این کار با نام «جشنواره آمین» اجرا شد. انتخاب این اسم بدین سبب بود که بسیاری از خدا خواسته بودم که روزی رقص های ملی و آیینی مان را روی صحنه ببرم و پس از هر دعا می گفتم آمین. به این علت اسم آن اجرا را گذاشتم جشنواره آمین. دو اجرا در جشنواره فجر داشتیم که بسیار استقبال شد و خارج از ظرفیت، بلیت فروختند. بعد هم تقاضای اجرای عمومی کردم که ۱۱ اجرا دادند ولی گفتند فقط خانم ها روی صحنه بروند و فقط برای تماشاگران خانم اجرا کنید. ۳ شب اجرا کردیم ولی متاسفانه ادامه نیافت. با اینحال بسیار خوشحالم که می توانم رقص های محلی و بومی خودمان را برای خانم ها روی صحنه بیاورم. هر اجرا کلاس درسی درباره ی هر منطقه از کشورمان است. امیدوار هستم روزی اینها را به تمام دنیا نشان بدهم و بگویم کشور ما این چنین زیبایی ها دارد و بسیار افتخار می کنم که ایرانی هستم.




او که سال قبل پس از مدتی دوری، حضوری پررنگ داشت و ۴ اجرای مختلف روی صحنه برد، در ادامه این گفتگو درباره ی حضور باردیگر خود می گوید: آخرین اجرای ما ۵ سال پیش بود. بعد از آن مشکلاتی همچون کرونا و دیگر مسائل، ما را از صحنه دور کرد. سال ۱۴۰۰ اجرائی را به نام «ققنوس» آماده کردم. خانم های عضو شورای نظارت بر نمایش، کار ما را دیدند و مانند همیشه عنوان کردند که مشکلی ندارد چون من خطوط قرمز جامعه خودمان را به خوبی می شناسم. متاسفانه با وجود آماده بودن گروه، اجرا و لباس ها و حتی طراحی پوستر و... یک هفته مانده بود به اجرا و هیچ خبری از مجوز ما نبود. در حالی که می خواستیم اطلاع رسانی و بلیت فروشی نماییم.
کابلی با اشاره به پیگیری هایی که برای دریافت مجوزش انجام داده، اضافه می کند: به هر جا مراجعه می کردم، می گفتند به ما مربوط نمی شود تا این که مرا به ریاست شورای نظارت تئاتر ارجاع دادند که همراهانه، کار ما را پیگیری کردند و تماس گرفتند و گفتند مجوز کار خانم کابلی روی میز و حاضر است و نمی دانیم چرا امضا نمی گردد. در آن مقطع، از من خواستند شرح ماوقع بدهم. همه چیز را نوشتم و گفتند ۱۰، ۱۲ روز دیگر تکلیف مشخص می شود در حالی که اجرای ما یک هفته دیگر بود. به هر تقدیر آن اجرا کنسل شد. اما قبل از لغو شدنش، پیش رئیس وقت بنیاد رودکی رفتم و پیگیر شدم که مشکلم چیست و ایشان گفتند اسم اجرایتان را عوض کنید. قبلا هم چنین تجربه ای داشتم چون برخی امور، سلیقه ای است. یک هفته به اجرا مانده بود و باید پوستر، آفیش، بورشور و... را باردیگر آماده می کردیم که ناگهان از من خواستند نه فقط اسم اجرا، بلکه اسم خودم را هم عوض کنم! فکر کردم مخاطبان مرا می شناسند، از طرف دیگر در فاصله اجراها، تاریخچه آن رقص و قسمتی از فرهنگ و آداب و رسوم هر منطقه را توضیح می دهم ولی حال روی صحنه بگویم من کی هستم؟! بدین سبب آن اجرا کنسل شد، با تمام زحماتی که برای آماده سازی آن کشیده بودیم و تمام هزینه ای که شخصا متقبل شده بودم، چون تامین هزینه همه اجراها، با خود من است.


کابلی با یادآوری پیگیری هایی که برای حل مشکلش در وزارت ارشاد انجام داده بود، ادامه می دهد: همه مدارکم در وزارت ارشاد بررسی گردید و گفتند مشکلی نداری و بعد مرا به نهاد دیگری ارجاع دادند و از من رزومه خواستند. در حالی که پس از انقلاب مدام کار کرده ام؛ هم تئاتر، هم سینما و بعد هم که کارهای حرکتی ام مدام روی صحنه رفته. تمام رزومه ام را ارائه کردم. کارهای حرکتی ما همه با حجاب و با همان لباس های محلی است که در هر استان پوشیده می شود. به هر حال اسفند سال ۱۴۰۰ گفتند مشکلی ندارید.
طراحی حرکت برای آوازهای همایون شجریان و علیرضا قربانی
او که امسال ۴ اجرا روی صحنه داشته است، درباره ی حضور پررنگ خود می گوید: نخستین اجرایمان پس از ۵ سال روی صحنه رفت و بسیار مورد استقبال قرار گرفت و به این علت اجرای مان در تالار وحدت تمدید گردید. همه اجراها به جز اجرائی که تمدید گردید، اجراهای تازه بود، رقص استانهای مختلف و حرکت هایی که روی موسیقی های آقایان همایون شجریان، حسین علیزاده، انوشیروان روحانی و علیرضا قربانی کار شده بود. هرچند موسیقی های آقای قربانی و همایون شجریان برای حرکت ساخته و خوانده نشده، اما دوست دارم روی این موسیقی ها هم کار کنم تا به تماشاگرم نشان بدهم که حرکات موزون، فقط حرکات شادی بخش یا ناز و ادا نیست. جالب است که این اجراها برای تماشاگر بسیار جذاب بود چون مخاطب با شنیدن صدای آقای قربانی، تصور نمی کند که بتوان روی این موسیقی هم حرکت گذاری کرد.


دختران جوانی که رقص های مردانه را انجام می دهند
اما اجراهای فرزانه کابلی و گروهش تنها به حرکات موزون زنانه محدود نمی گردد. او با هنرجویان خود رقص های مردانه را هم اجرا می کند و در این زمینه توضیح می دهد: به عنوان نمونه خانم ها در مناطق گرگان و ترکمن رقص ندارند و رقص این خطه متعلق به آقایان است. نوعی رقص خنجر دارند که با حنجره خود صدای آنرا تولید می کنند و ریتم را با پاهای خود می گیرند. بسیار علاقمند بودم که خانم های مخاطب من رقص های ترکمن را هم ببینند، گرچه مردانه است و نیز رقص زورخانه را. باور نمی کنید که این دختران هنرجوی من چگونه این صداهای مردانه را تولید می کردند در حالی که حنجره خانم ها اصلا شبیه آقایان نیست. اوایلِ تمرین بچه ها می گفتند که نمی شود ولی در نهایت، شد. یکی از دختران گروه ما آغاز به یادگیری زبان ترکمن کرد که زبان دشواری هم هست و آنرا روی صحنه خواند.
او اضافه می کند: برای رقص های کردی، برخی از دختران گروه، لباس مردانه پوشیدند که ما عین این رقص را بصورت واقعی داشته باشیم که در خطه خودش توسط رقصندگان خانم و آقا به انجام می رسد. به جز آن حرکات موزون آذری هم برای خانم ها طراحی کردم که حرکات مردانه ای بود و فقط دختران آنرا انجام می دادند. یک دفعه هم رقص زورخانه آقایان را با خانم ها کار کردم. لباس دخترهای گروه را از میدان شوش تهیه کردیم. این اجرا، بسیار هم مورد توجه قرار گرفت.
ادامه دارد...


1404/01/23
10:05:01
5.0 / 5
16
تگهای خبر: اسباب بازی , بازی , برنامه , برند
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب سایت علی جون
لطفا شما هم نظر دهید
= ۶ بعلاوه ۱
لینک دوستان علی جون
علی جون - سرگرمی و طنز